نور خورشید، روشنایی
484
فارسی
aftab
آفتاب
/āftāb/
آفتاب
نور خورشید، روشنایی
خور، خورشید، شمس، مهر، هور. دختر آفتاب، دختر خورشید، کنایه از زیبایی و خیره کنندگی.معنی آفتاب در لغت نامه دهخدا:(از: آف، مِهر، خور + تاب، فروغ، نور) نور شمس. خورشید. مقابل سایه.معنی آفتاب درفرهنگ معین:۱ – خورشید، شمس، مهر. ۲ – نور خورشید، شعاع شمس .معنی آفتاب در فرهنگ فارسی عمید:مقابلِ سایه، گرمی، روشنایی، و نور خورشید. خورشید. (ورزش) در ژیمناستیک، حرکتی که در آن ورزشکار حول میلۀ بارفیکس، روی دارحلقه، و یا پارالل روبهجلو به چرخش درمیآید.
برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کلیک کنید. لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است.
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربرد
طراحی سایت توسط ایپک
طراحی سایت توسط ایپک
براحتی جستجو کنید
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.